از نظر هندسی، شمسه یا ستاره چند پر، اساس و نقطه مرکزی بسیاری از گره ها و ترسیمات است. ضمن اینکه از نظر بصری نیز عموما در مرکز تصویر اصلی قرار می گیرد و مهم ترین عنصر محسوب می شود. شمسه چه از نظر لغوی و چه شکل و فرم بصری، مستقیما به خورشید اشاره دارد. توجه به نقش شمسه از نظر تاریخی نیز شایان توجه است، «تجسم بصری و نمادین «شمسه» (خورشید) جایگاه مهمی را در هنر ایران به خود اختصاص داده و در دوران متمادی مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. این نقش دارای مفاهیم نمادین فراوانی است. قبل از اسلام، قرص خورشید نماد روزنه ای بوده است که نور الوهیت از طریق آن بر زمین جاری می شده است» (خزائی، ۱۳۸۷ ۵۷). در دوره اسلامی نقش و حضور و ارزش شمسه بیشتر از قبل می شود در بیشتر آثار هنر اسلامی، نقش شمسه (خورشید) دیده می شود. در دوره اسلامی نیز این نقش دارای معانی و مفاهیم نمادین فراوانی است. در هنر اسلامی نقش شمسه در اکثر هنرهای تزئینی چه در آثار مذهبی، مثل تذهیب صفحه آغازین قرآن، تزئین داخل و بیرون گنبدها، مساجد و ... یا در دیگر هنرها: مثل کتاب آرایی و ... به کار رفته است.
وحدت عناصر در کاشی کاری با نقوش هندسی شمسه دوازده
بررسی نقش، رنگ و فرم در انواع کاشی
نقش شمسه با توجه به معنای سوره ۲۴، آیه ۳۵ قرآن کریم: الله نور السموات و الأرض، به نماد الوهیت و نور وحدانیت اشاره دارد. علاوه بر این در بسیاری از منابع مذهبی و ادبی، خورشید (آفتاب) را نماد پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) ذکر کرده اند (همان: ۵۷). البته این نقش یا نماد، به موضوعی بسیار قدیمی در فرهنگ ایران نیز اشاره دارد. انتساب هاله نور، سنتی قدیمی در میان ایرانیان است. اما نکته جالب توجه، سیر تحول مفهوم فره و نور ایزدی در هاله دور سر در نگارگری است که در فرم هندسی آن به شمسه تغییر می کند. این معنا خود حاوی یک تحول معرفتی است: تمثال نوری آرام آرام از تصویرگری عینی فاصله می گیرد و به گویش انتزاعی خود (به دلیل تجرد نور) نزدیک تر می شود».
شمسه در تقعر گنبد، تصویر آسمان، سقف گنبد مسجد امام اصفهان
نقش شمسه در نقطه مرکزی گنبدها حضوری بسیار شکوه مند و نمادین دارد. گذشته از آنکه چشم و ذهن افراد حاضر در فضای اماکن مذهبی را به نقطه ای خاص در زیر گنبد و سپس به آسمان بی کران هدایت می کند، حضور نمادین خورشید و منبع الهی نور را در رفیع ترین نقطه آن مکان نشان می دهد و به نوعی خط سیر از زمین تا آسمان و از جسم تا روح و ملکوت انسانی را مشابه سازی می کند. «نقوش بافته از چندضلعی ها، گویی نظام يكدست بلورین عالم مادی و غیر ذی روح را که نظمی ریاضی دارد، به یاد می آورد. از میان نقش های هندسی آنها که دارای ستاره ایا شمسه اند بیشتر تداعی کننده آسمان اند. شبکه دوایر هم مرکز مدار گونه ای که زیر نقش گره های ستاره ای است یادآور مدارات ستارگان است و شعاعهای هم فاصله شمسه ها همچون پرتوهایی است که در آسمان پر ستاره از ستارگان می تابد» (نجيب اوغلو، ۱۳۷۹: ۱۵۹ و ۱۶۰). فرم دوایر متحدالمرکز شمسه در کنار عناصر کوچک در امتداد شعاع های آنکه در نظمی مثال زدنی رشد می کنند، بیش از هر فرم دیگری نشان دهنده حرکت و شکل گیری مفهوم وحدت و کثرت است. البته نقش شمسه محدود به زیر گنبد نیست و در بسیاری از نقوش هندسی و گره ها وجود دارد و در بخش های دیگر بنا نیز کار می شود، اما نقش و جلوه آن در بخش ذکر شده مهم تر و پرمعناتر است.
شمسه با ترکیب هندسی مقعرنما و عناصر گیاهی
شمسه با شبکه شعاعی هندسی، خورشید مرکزی و عناصر گیاهی در ترکیب زرد، طلایی و قهوه ای